سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرستوی مهاجر

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید سه شنبه 86/2/25 ساعت 7:32 عصر

بنام حضرت حق

یه شاخه گل بود تو یه گلستان بزرگ وقتی سر از خاک بیرون آورددیدکه

میان یه گلستانه پر ازگلهای قشنگ...

هنوز گیچ یه خواب طولانی بود که طوفان شد زیر اون طوفان ساقه اش

شکست ودیگه هیچ باغبونی اونو پیوند نکرد نگاهش پر از التماس بودو

خواهش اما بی فایده بود انگاری صداش به گوش هیچکس نمی رسید

بعد هم که اومدن دیگه دیر شده بود نه خیلی دی ولی دیگه هیچ باغبونی                   حاضر نشد بخاطر یه شاخه گل به خودش زحمت بده...

رنگ برگاش کم کم زرد شد هر بادی که وزید شاخه هایش رابیشتر خم

کرد گل که دلش شکسته بود شبها دورازچشم گلهای دیگه اشک میریخت

میدید که عاشقا می آیندویک گل سرخ وقشنگ راازگلستان می گیرن تا به

معشوقشون هدیه کنند... گاهی طنازی گلها گاهی هم زخم زبون عابرای

رهگذر قلبش را میشکافت. رهگذری میگفت:اون باعث زشتی گلستانه

دیگری میگفت:کاش به جای اون یه نیلوفر بود.همه رامیشنیدومی دید

آره میدیدپرنده های خوش الحان وزیبا می اومدنروی شاخه گل سرخ و

میخوندند اما هیچکس سراغ اون گل پژمرده نرفت حتی دیگه طوفان هم

با اون کاری نداشت انگاری همه دنیاازباغبون گرفته تاباد صحراازاو کینه                 داشتند گل نمی دونست چی کارکنه تصمیمش راگرفت حالا که تا

خزون فاصله هست میتونه شمع بشه میتونه بسوزه وبا نورش محفل

دیگرون را روشن کنه. اولش پذیرفتند. میسوخت بی هیچ چشمداشتی

اما مدتی که گذشت دیگه اون جمع هم به دنبال یه نور دیگه بودنددیگه

نور اون شمع براشون ارزشی نداشت شروع کردند به زخم زبان زدن

طوری شد که دل شمع شکست دیگه اونجا جا نداشت باید ازاون جا می

رفتاما کجا؟ هنوز تا خزون فاصله بود نه پرنده نه پروانه هیچکدوم پای

حرفاش ننشستند دیگه حتی اشکش نمی باره نمی دونه چکنه....

حالا او منتظره منتظر نور آفتاب شایدهم صدای پای باغبون مهربون

شاید هم باد خزون نمی دونم که چه میشه سرنوشت اون...

 

 

 

این گوشه کوچکی از سرنوشت من است دوستان

 

 


نوشته شده توسط: طوفان


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

نام تو
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
5694


:: بازدیدهای امروز ::
4


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

پرستوی مهاجر

:: لینک به وبلاگ ::

پرستوی مهاجر


:: آرشیو ::

تابستان 1386
بهار 1386



:: خبرنامه ::